هفده وهجده ماهگی
سلام به همه دوستان عزیز وباعرض پوزش از تاخیر بسیار طولانی دیشب کلی تایپ کردم ولی همش پرید امیدوارم این متن به خوبی وخوشی به سر منزل مقصد برسه واما اتفاقات بهمن واسفند ماه کمند عزیزم بهمن واسفند شلوغی داشتیم اوایل بهمن شما بر اثر حمله ویروسی شدید بیرون روی بدی گرفتی که بر اثر همین ویروس کلی از تپلیت کم شد که البته من وبابا منصور هم از دست ویروس درامان نماندیم که بابا منصور کارش به سرم هم کشید ولی من اصلا نتونستم حتی فکر کنم مریضی چیه ؟مریض کیه ؟البته که تمام مادرای گل در هنگام مریضی همین موقعیت رو دارن .خلاصه بعد از خوب شدن شما دهه فجر بود که کار من وکیمیا توی اون ده شب این بود که شما رو بذاریم خونه مامان جون وخودمون بریم سینما وفیلم ها...
نویسنده :
کیمیا و مامان ریحانه
15:09